سفارش تبلیغ
صبا ویژن
√❤کلبه عاشــــــــقان❤√

 

ای کاش زینب مرده بود حسین جان 

داغ تو را ندیده بود حسین جان
گالری عکس محرم سری سوم%

 


نوشته شده در جمعه 89/9/26ساعت 2:16 عصر توسط HAMID نظرات ( ) |

یا اهل العالم!قتل الحســین بکربلا عطشانا

در چنین روزی :

- روز عاشورا، روز شهادت ارباب عشــق، پادشاه کربلا،حضرت حســـــــین بن علی(ع) و یاران عاشوراییش

- برپایی نماز جماعت در ظهر عاشورا( آخرین نماز سردار عشق)

- به آتش کشیدن خیمه های امام حســـــــین(ع) در عصر این روز

- روز قیام حضرت صاحـب الزمان مـولانا المــهدی(عج) به روایتی

- ولادت حضرت عیسی(ع) روز شنبه ?? محرم الحرام،???? سال بعد از هبوط حضرت آدم(ع)

روز بالا آمده بود که جنگ آغاز شد و ملائک به تماشاگه ساحت مردانگی و وفای بنی آدم آمدند. مردانگی و وفا را کجا می توان آزمود،جز در میدان جنگ، آنجا که راه همچون صراط از بطن هاویه ی آتش می گذرد؟

حســـــــین دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود ... و اینجا سدرة المنتهی است. نه ... که او سدرة المنتهی را آنگاه پشت سر نهاده بود که از مکه پای در طریق کربلا نهاد ... و جبرائیل تنها تا سدرةالمنتهی همسفر معراج انسان است .

می گویند میان ما و شما تنها همین خون فاصله است؛ تا سدرة المنتهی را با پای عقل آمده ای،اما از این پس جاذبه جنون، تو را خواهد برد ... طی این مرحله دیگر با پای اراده میسر نیست؛ بال می خواهد، و بال را به عـباس می دهند که دستانش را در راه خدا قربان کرد .

ســـالار شهیدان :

هر کس بار غمی از دوش مسلمانی بردارد، خدا اندوه دنیا و آخرت را از او دور خواهد ساخت .

****************************************

التماس دعا از همه عاشقان ابی عبدالله(ع) ...


نوشته شده در جمعه 89/9/26ساعت 1:48 عصر توسط HAMID نظرات ( ) |

 

 

خاندان حضرت عباس (ع):

در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت

حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.

چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب

قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع  برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام

البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.

امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله

شد.

عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار

کردند.

ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر

دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از

حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم

گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).

 

دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس (ع):

 

در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و

گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثیر مى‏نهاد. او از دانش و بینش على(ع) بهره مى‏برد. حضرت در باره

تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و

به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى‏گیرد، از من معارف فرا گرفت. در آغازین روزهایى که الفاظ بر

زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو یک. عباس گفت: یک حضرت ادامه داد: بگو دو عباس

خوددارى کرد و گفت: شرم مى‏کنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ‏ام، دو

بگویم.

 

پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و

جوانى عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و

مردانگى باشد. گاه که على(ع) با نگاه بصیرت‏ آمیز خود آینده عباس را نظاره مى‏کرد،

با لبختدى رضایت ‏آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مى‏کرد و چون همسر مهربانش

از علت گریه مى‏پرسید، مى‏فرمود: دستان عباس در راه یارى حسین(ع) قطع خواهد شد.

آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر مى‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به

سان عمویش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز کند. محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مى‏داشت تا پاره

پیکرش را ببوسد ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظه‏اى عباس را از خود دور

نمى‏ساخت. فرزند پاکدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و

محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت. 

در ایام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه که در سال‏37 هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد،

با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه‏اى جاوید آفرید.

 

 مقام علمی حضرت عباس (ع):

حضرت عباس (ع) در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از

محضرامیرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) کسب فیض کردند و از مقام والای

علمی برخوردار شدند. لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است که

فرموده اند: زق العلم زقا، یعنی همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می دهد، اهل

بیت (ع) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.

علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان

گفته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.

 مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع):

اگر بخواهیم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از دیدگاه امامان معصوم (ع) دریابیم، کافی است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه کنیم.

 

در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن

سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود:‌ برادر جان، جانم به

فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن که به چه منظور آمده اند و چه

می خواهند.

در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس می فرماید: من فدایت

شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس (ع) دارد، زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی

بی مورد و گزاف نمی گوید و نکته دوم آنکه، حضرت به عنوان نماینده خود عباس (ع) را به اردوی

دشمن می فرستد.

روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس (ع) از ا سب بر روی زمین افتاد، امام حسین (ع) فرمودند:‌(الان

انکسر ظهری و قلت حیاتی) یعنی (اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد). این جمله بیانگر اهمیت

حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتیبانی از امام حسین (ع) است.

امام زمان (ع)، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس (ع)

را چنین مورد خطاب قرار می دهند: السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی

اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له،‌الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن

الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی.

امام زین العابدین (ع) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب (ع) نظر افکند و اشکش جاری شد.

سپس فرمود:‌هیچ روزی بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر

خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر هیچ روزی سخت از روز جنگ موته

نبود،  زیرا در آن روز پسر عموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد سپس امام زین العابدین (ع) فرمود:

هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین (ع) نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین (ع)

ایستادند و می پنداشتند، که از امت اسلام هستند و هر یک از آنها می خواستند از طریق ریختن خون امام

حسین (ع) به نزد پروردگار می انداخت و ایشان را موعظه می فرمود و کار را تا آنجا کشاندند که آن حضرت

را از روی ظلم وجور و دشمنی به شهادت رساندند. آنگاه امام زین العابدین (ع) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس

(ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع

شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که

به جعفر بن ابی طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی

دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند. 

ایثار و جانبازی، راز و رمز تعالی حضرت عباس (ع):

با توجه به روایاتی که در شان حضرت عباس (ع) از ائمه علیهم

السلام رسیده و در آن به ایثار و فداکاری در راه امام خویش تصریح شده است، به

روشنی، فضیلت و مقام آن بزرگوار آشکار می

شود. حضرت عباس (ع) فرزند کسی است که آیه ( و من الناس

یشری نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودمانی است که اسوه ایثار و از

خودگذشتگی بودند و سوره هل اتی، در شان ایثار ایشان نازل شده است.

فداکاری، ایثار و جانبازی در اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به

 

طوری که امیرمومنان در جایی ایثار را برترین فضیلت اخلاقی می داند.

در جایی دیگر، علی (ع) ایثار را بالاترین عبادت معرفی می نماید و در روایتی دیگر غایت و هدف تمام مکارم

اخلاقی را ایثار و از خودگذشتگی می داند.

علی (ع) در قسمتی از نامه خود به حارث همدانی می فرماید: بدان که برترین مومنان کسی است که در

گذشتن از جان و خانواده و مال خویش از دیگر مومنان برتر باشد.

حال در اینجا این سوال مطرح می شود که، مگر سایر شهیدان از جان خود نگذشتند، پس چه چیزی حضرت

عباس را از سایر شهیدان متمایز می سازد؟

جواب این است که معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهیدان والاتر و اطاعتش از امام خویش، کاملتر بود.

براساس دیدگاه اسلام و مکتب اهل بیت (ع) آنچه اعمال نیک را از یکدیگر متمایز می سازد و ارزش اعمال را

متفاوت می کند، همان معرفت و بینش و نیت شخص است و کلام پیامبر اسلام (ص) که فرمود:

(ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین) شاید ناظر به این معنا باشد.

 

در ضمن روایاتی که در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهای گوناگون و متفاوت نقل شده، به این

دلیل است که ثواب یا عذاب یک عمل معین، با توجه به معرفت و نیت عامل آن متفاوت می شود.

به عنوان مثال، ثواب زیارت امام رضا (ع) در روایتهای معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در

بعضی روایات تصریح شده که این تفاوت ثواب، به دلیل تفاوت در معرفت اشخاص است.

آری حضرت عباس (ع) با کمال معرفت در راه دین و امام خویش جانبازی نمود و مراحل کمال و تعالی را طی کرد.

 


 القاب تابناک حضرت ابوالفضل العباس (ع)

1. قمر بنى‏هاشم

بهره‏ مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه ‏ساز این لقب است. 
2. باب الحوائج

کریمى از دودمان کریمان که چون حاجتمندى سوى او روى کند، خواسته‏ هایش را برآورده مى‏سازد. 
3. طیار

بیانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.

4. الشهید

شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه ‏ساز این لقب است

5.سقا

دلاورى عباس در صحنه هاى حیرت‏ آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.

6. عبد صالح

لقبى که حضرت صادق(ع) در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:

السلام علیک ایها العبد الصالح.? سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.

7. سپه سالار

صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.

8. پرچمدار و علمدار

 

9. ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت ‏خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به

حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات

 

دیگران) و ... از دیگر لقبهاى ابوالفضل است.


نوشته شده در پنج شنبه 89/9/18ساعت 3:27 عصر توسط HAMID نظرات ( ) |





نوشته شده در شنبه 89/8/1ساعت 1:2 عصر توسط HAMID نظرات ( ) |


من از عهد آدم تو را دوست دارم

 از آغاز عالم تو را دوست دارم

 چه شب ها من و آسمان تا دم صبح

 سرودیم نم نم ؛ تو را دوست دارم

 نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !

 من ای حس مبهم تو را دوست دارم

 سلامی صمیمی تر از غم ندیدم

 به اندازه ی غم تو را دوست دارم

 بیا تا صدا از دل سنگ خیزد

 بگوییم با هم : تو را دوست دارم

 جهان یک دهان شد هم آواز با ما :

 تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم .


تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net





تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

???*•???*•??? ?••••••••••••••••••••••••*•???*•???*•??? ?



یکی پرسید اندوه تو از چیست؟

سبب ساز دل دیوانه ات چیست؟

برایش عاشقانه مینویسم به مستی

برای خاطر آنکه باید باشد و نیست.

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net



تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net


???*•???*•??? ?••••••••••••••••••••••••*•???*•???*•??? ?




دوست دارم منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم 

در چشمانت خی
ره شوم دوستت دارم 

را بر لبانم جاری کنم 

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم 

سر رو شونه هایت بگذارم....از عشق تو..... 

از داشتن تو...اشک شوق ریزم 

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم 

بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم 

وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم 

اری من تورا دوست دارم 

وعاشقانه تو را می ستایم

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net



نوشته شده در سه شنبه 89/7/27ساعت 2:34 عصر توسط HAMID نظرات ( ) |


اگر عاشق کسی باشی حتی اگر سالها هم نبینیش از یادت نمیره

 اگه دیدی از یادت رفت بدون عاشقش نبودی فقط بهش عادت کرده


 بودی حالااگر من تو رو هزار سال هم نبینم از یادم نمیری..


کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم


اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم


کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند


اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد


و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم


سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست!!!؟؟؟


پسر از یه دختر خوشش میاد .. و عشق اول از طرف اون شروع میشه .تا جای که زندگیش رو پایه عشقش میزاره.. اما دختره حرفش رو باور نمیکنه..... چون یه 

چیزایی از قبل دیده و شنیده..... تا دختر میاد پسررو باور کنه پسره دلسرد و خسته میشه..... میره سراغ یکی دیگه...... بد که دختره تازه تونسته پسر رو باور کنه 

میره طرفش ..... اما پسر رو با یکی دیگه میبینه... اینجاست که میگه حدسم درست بود..


نوشته شده در شنبه 89/5/23ساعت 9:37 عصر توسط HAMID نظرات ( ) |

که دوستی و عشق حسابش از هم جداست

این هم دلیلش عزیزم:


هنگام دیدن معشوق تپش قلبتون زیاد می شه...


اما وقتی کسی که دوستش داری رو می بینی احساس خوشحالی


می کنی...


هنگام عاشق بودن زمستان در نظر تون بهار است...


...اما وقتی کسی رو دوست دارید زمستان فقط زیباست...


...وقتی به کسی که عاشقشی نگاه می کنی خجالت می کشی...


...اما وقتی کسی رو دوست دارید نگاه می کنید لبخند می زنید...


...وقتی با معشوق خود روبرو میشی خجالت می کشی و دست و پا تو


گم می کنی...


...ولی هنگام رو برو شدن با کسی که دوستش داری را حت تری و می


تونی ابراز وجود کنی...


...عاشق بدون معشوقش دوام نمیاره و از پا در میاد...


...اما در صورت دوست داشتن غم دوری تنها چند روزیست...


...وقتی کنار معشوق خود هستین نمه تونی هر انچه در ذهن است


بیان کنی...


...اما وقتی کسی رو دوست دارید میتونی ذهنیت خود رو بیان کنی و


راحت تری...


...وقتی معشوق تو گریه می کنه تو هم گریه می کنی...


...اما در مورددکسی که دوستش داری سعی می کنی ارومش کنی...


...احساس عاشق بودن و درک اون از طریق بینایی است...


...اما درک دوستی از طریق شنوایی است...


...رابطه ی دوستی رو می توان پایان داد...


..اما هرگز نمی توان چشم خود رو به احساس عاشق بودن بست اگر


هم ببندیم...


..باز عشق همانند بذری از وجود ادمی می روید



دور از نگاه ادما هر دومون عاشق می شدیم

کاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا می گرفت 

گلای سرخ دلمون کاش بوی دریا می گرفت 

کاش تو هوای عاشقی لیلی و مجنون می شدیم 

باد که تو دریا می وزید ما هم پریشون می شدیم 

کاش که یه ماهی قشنگ برای ما فال م یگرفت 

برامون از فرشته ها امانتی بال می گرفت 

کاشکه به جز من هیچ کسی این قدر زیاد دوسِت نداشت 

یا که دلت عشق منو اول عشقاش می گذاشت


نوشته شده در شنبه 89/5/23ساعت 9:36 عصر توسط HAMID نظرات ( ) |



منتظر مانده بود وقتی به او رسیدم اشک از چشمانش جاری شد کنار او رفتم گفت : بگو که دوستم داری به چشمانش نگاه کردم ولی نگفتم که دوستش دارم روز بعد به دیدارش رفتم دستانش را روی قلبش گذاشته بود دستانش را بلند کردم گفت : بگو که دوستم داری بی اختیار شدم و نگفتم که دوستش دارم . چند روز بعد با 3 گل رز به دیدارش رفتم در بستر بیماری به من گفت : بگو که دوستم داری اشک در چشمانم حلقه زد و بغض گلویم را گرفت و نتوانستم بگویم دوستت دارم امروز که به دیدارش رفته بودم پارچه ای سفید به رویش انداخته بودند با وحشت پارچه را کنار زدم و فریاد زدم من نمی خواستم بگویم دوستت دارم می خواستم که بفهمی و درک کنی که. . . دوستت دارم .......


نوشته شده در شنبه 89/5/23ساعت 9:21 عصر توسط HAMID نظرات ( ) |





خیلی سخته غرورت رو واسه یه نفر بشکنی بعد بفهمی دوستت نداره خیلی سخته دوسش داشته باشی اما نتونی باهاش بمونی خیلی سخته گریه کنی ولی بهونه نداشته باشی خیلی سخته صمیمی ترین دوستت بهت خیانت کنه خیلی سخته کسی که تمومه زندگیت رو به پاش ریختی با بی رحمی تو چشات نگاه کنه بگه دوستت ندارم خیلی سخته مجبور باشی سخترین چیزا رو تحمل کنی خیلی خیلی خیلی سخته نافرجامعاشق باشی





عشق یعنی همیشه فکرش باشی..عشق یعنی راهی بی انتها ... عشق یعنی بی راهه بی نشونه.. عشق یعنی مرگ در زندگی...عشق یعنی پایان وقت  و شروع زندگی..عشق یعنی موقع قرار یک عمر منتظر میمونی اما میبینی فقط یک دقیقه گذشته....عشق یعنی گریه برای دلت....و عشق ..عشق..عشق..یعنی بزرگترین زندگی... گریه کنی و خدارو شکر کنی که عاشقی...میدونیی خوبی قدم زدن زیر بارون چیه؟این که هیچکس اشکاتو نمیبینه


عاشقی     یعنی    اسیر  دل    شدن
با   هزاران   درد و غم   یکی  شدن
عاشقی    یعنی     طلوع      زندگی
با    صداقت   همنشین    گل   شدن
عاشقی  یعنی    که   شبها  تا  سحر
وارد    دنیای      رویاها        شدن
عاشقی    یعنی     تحمل   ،   انتظار
مثل      ماه   آسمان     تنها    شدن
عاشقی    یعنی    دو   دیده   تا  ابد
پر    ز گهر های    دریایی      شدن

 












 

  

 

نوشته شده در شنبه 89/5/23ساعت 9:19 عصر توسط HAMID نظرات ( ) |



وقتی کسی رو دوس داری،حاضری جون فداش کنی

حاضری دنیارو بدی،فقط یه بار نیگاش کنی

 

به خاطرش داد بزنی،به خاطرش دروغ بگی

رو همه چی خط بکشی،حتّی رو برگ زندگی

 

وقتی کسی تو قلبته،حاضری دنیا بد بشه

فقط اونی که عشقته،عاشقی رو بلد باشه

 

قید تموم دنیارو به خاطرِ اون می زنی

خیلی چیزارو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی

 

حاضری که بگذری از دوستای امروز و قدیم

امّا صداشو بشنوی ، شب از میون دوتا سیم

 

حاضری قلب تو باشه ، پیش چشای اون گرو

فقط خدا نکرده اون ، یه وقت بهت نگه برو

 

حاضری هر چی دوس نداشت ، به خاطرش رها کنی

حسابتو  حسابی از ، مردم شهر جدا کنی

 

حاضری حرف قانون و ، ساده بذاری زیر پات

به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب باوفات

 

وقتی بشینه به دلت ، از همه دنیا می گذری

تولّد دوبارته ، اسمشو وقتی می بری


نوشته شده در چهارشنبه 89/5/20ساعت 4:54 عصر توسط HAMID نظرات ( ) |

<   <<   36   37   38   39   40   >>   >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت