سلام نمیدانم از کجا بنویسم از چی بنویسم از کسی که همه زندگی من است و خود خبر ندارد از کسی که وقتی ثانیه ای صدای زیبا و گرمش را میشنوم آرامش خاصی میگیرم آرامشی که تا چند روز حس خوبی در وجودم دارد او کسی نیست جز عشقم الهام الهامی که نمیدانم چی شده تازه گی ها خیلی اخلاق عوض کرده خیلی فرق کرده اصلا مثل قبل نیست وقتی یه چیزی بهش میگفتم به حرفم گوش میکرد بهم اطمینان داشت ولی حالا............... خیالی نیست شاید از نامردی روزگار باشه ولی یه چیزی از همین جا بهت میگم که واقعا از ته دل دوستت دارم حتی اگه بهم اطمینان نداشته باشی حتی اگه دیگه نخواهی باهام ادامه بدی این روزا کار آدما دلای پاک را بردنه بعدش اونا گرفتنا به دیگری سپردنه این روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه ساده ترین بهونشون از هم خبر نداشتنه این روزا سهم عاشقا غصه و بی وفایه جرم تمامشون فقط لذت آشنایه این روزاقصه ها همش قصه دل سوزوندنه خلاصه حرفه همه پس زدنا نموندنه
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |