نمازهایمان اگر "نماز" بود نمازهایمان اگر نماز بود که رکعت آخرش این قدر کیف نداشت! اگر نمازهایمان نماز بود، که اول وقت نمی خواندیمش، برای این که، خود را "خلاص" کرده باشیم... اگر نمازهایمان نماز بود که تبدیل نمی شد به نمایش پانتومیم برای نشان دادن آدرس شارژر گوشی... اگر نمازمان نماز بود، که تبدیل نمی شد به یک فرصت طلایی برای خلق ایده های بکر!! تبدیل نمی شد به مناسب ترین زمان تحلیل رفتار فلان همکار! تبدیل نمی شد به ماشین حساب!! نه. نمازهایمان "نماز" نیست. یک "کارواش قوی" می شد همه ی سیاهی ها را، اگر نماز بود، تبدیل می کرد به طلا... می شد پل، می شد پناهگاه، می شد دارو، این روزها که درهای آسمانت را سخاوتمندانه باز کرده ای، من از تو فقط یک چیز می خواهم.
نمازهایمان اگر "نماز" بود که موقع سفر،ذوق نمی کردیم از شکسته شدنش!
اگر نماز بود،
و با فشار می شست از دلمان
لکه ها را، پلشتی ها را.
می شد "کیمیا"
و مس وجودمان را
اگر نمازمان نماز بود،
می شد مرهم،
می شد درمان،
می شد شاه کلید،
می شد میعادگاه،
می شد دانشگاه....
خدایا!
بر من منت بگذار و کاری کن نمازهایم، "نماز" شود....فقط همین.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |