من از قبیله ی فرهاد ها آمده ام... همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس خداحافظی را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد تو که میدانستی با چه اشتیاقی…خودم را قسمت میکنم پس چرا …زودتر از تکه تکه شدنم…جوابم نکردی…برای خداحافظی …خیلی دیر بود…خیلی دیر !! آری از پشت کوه آمده ام... برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ! دوستت دارم"تکیه کلام تو بود یادته وقت رفتن بهت گفتم داری یه جورایی منو میپیچونی یادت میاد در جوابم چی گفتی؟ گفتی:وای خدایه بار دیگه بگی میپیچونیم من میدونم و تو!!! گفتم چیه؟میخوای بزنیم؟آخه بچه که زدن نداره گفتی :آره بعضی بچه ها زدن دارن،تا کی بشینم بزرگ شدنتو ببینم یه بارم بزنمت بد نیست!! روز دیگه بهم گفتی:خداحافظ گفتم به همین راحتی؟گفتی ارهپرسیدم چرا؟یادته که چی جوابمو دادی! من همه ی پسرها را با یه چشم میبینم من بهت بی اعتمادم ازت تنفر دارم! ولی حالا بهت میگم: گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی ، دگر نفسی برای ماندن در کنار او باقی نخواهد ماند چیزی که به التماس الوده شود، بهتر است که نباشد حتی اگر رفاقت باشد این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم ،خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بکنم سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم ، این جمله رو اینقد میگم تا که فراموشت کنم
آنقدر عشــــــــــقت را جار می زنم تا خدا برایم کَف بزند!
فرقی نمی کند فرشـــــــــــــــــته باشی یا آدم
شیرین باشی یا زلیخا
قالیچه ی دل من بدون اسم رمـــــــــز ِ نام ِ "تو" پـــــــرواز نمی کند...
مردانه پای این عشــــــــــــق می ایستم...
تا که عشقمان در تاریخ ثبت شود
چه می دانستم این ور کوه باید برای ثروت، حرام خورد؟!
برای عشق خیانت کرد
برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم
می گویند: از پشت کوه آمده!
ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد،
من بی جهت به آن تکیه..................داده بودم
در آغوش خودم هستم...من خودم را در آغوش گرفته ام!
نه چندان با لطافت..نه چندان با محبت..اما وفادار.. وفادار
هی فلانی!دیگر هوای برگرداندنت را ندارم
هر جا که دلت می خواهد بــــرو
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد
انقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری
همیشه به خاطر بدی هاش بخشیدمش.. اما به خاطر بی ارزش کردن خوبی هام نمی بخشمش
به مانند شیشه شکستنم آسان بود ، ولی.... دیگر به من دست نزن این بار زخمیت خواهم کرد
چیزی که میرود، بگذار برود.
دلم را اشتباهی بردی ! فراموش کن ...! حتی برای دادنش هم برنگرد! از آن هم گذشتم
یــــاد آور سوره ی توبـــــــــه ای برایم ! بی بســــم الله آمدی و به توبـــــــه کردنم انداختــــــــــــــی
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |