گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن... میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری... اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!! اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی : نه،هیچی
نخ داخل شمع از شمع پرسید:چرا وقتی من میسوزم تو هم آب میشی؟ شمع گفت مگه میشه کسی که تو قلبمه بسوزه و من اشک نریزم؟ یادته یه روزی بهم گفتی:هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون که نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده.گفتم: اگه بارون نیومد چی؟؟؟ گفتی: اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره گفتم: یه خواهش دارم ؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نزار گفتی: باشه. . . حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی. میگن "درد" رو از هرطرف بخونی میشه "درد" ولی "درمان" رو از اخر بخونی میشه "نامرد"
کسی که یک بار رفته , اگر هم برگرده , یادت باشه , دیگه راه رفتن رو یاد گرفته...!
مواظب باش واسه دردت به هر درمانی تن ندهی..
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |