روی در قلبم نوشتم ورود عشق ممنوع....عشق وارد شد و گفت:من بیسوادم...
زندگـــــــی همیشـــه در جریانه، ولی مشـــــــکل اینجاست :
وقتی پایت خواب می رود ، نمی توانی درست راه بروی و در نهایت لنگ می زنی ! چــــه نیازیست که انسان ماشین زمـــان بسازد!!؟ وقتی میشــــود آهنگی را گوش کنی و به همان لحظـــــه ها , دقیقاً به همــــــان لحظه ها پـــــرتاب شوی. غــــــــــــــــــــــــ ــم که نوشتن ندارد ... نفوذ می کند در استخوان هایت روزگاری خواهد رسید همچنان که در آغوش دیگری خفته ای ، به یاد من ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی ... درد دارد ... وقتی همه چیز را می دانی ... و فکر می کنند نمی دانی ... و غصه می خوری که می دانی ... و می خندند که نمی دانی.
(دوستان یه سوال) اگر قرار بودبزرگترین تجربه زندگیتون رو یادم بدید چی می گفتید؟؟؟
کـــه مـــا رو در جـــــریان نمیــــــذاره!!!
وقتی قلبت خواب می رود نمی توانی درست فکر کنی و عاشق می شوی !
جاسوس می شود در قلبت ... آرام آرام از چشم هایت می ریزد بیرون
دلت هوایم را خواهد کرد ...
به یاد خواهی آورد باهم بودن هایمان را ...
به یاد خواهی آورد خنده هایم را ...
به یاد خواهی آورد اشک هایم را ...
به یاد خواهی آورد آغوشم را ...
مطمئنم در آن لحظه در دلت می گویی : من آغوشت را می خواهم ..
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |