قربان هلالت بروم ای مه شوال سی روز به امید وصالت سپری شد گرچه رمضان نیست فراتر زسه ده روز افطار و سحر گرچه خودم را خفه کردم لاغر شدم و زرد مثال نی قلیان یک چیز مرا مایه امید و توان بود ممنونتم ای ماه شب اول شوال زیبا تری ای ماه هلالی تو برایم در فطر ببین باز چه سوری بچرانم « جاوید» از این روی بُود شاد در این روز
آورده ام از فرط خوشی در دو سه تا بال
خم شد کمرم در رمضان همچو یکی دال
از بهر من این ماه بُود بیشتر از سال
اما وسط روز شدم ضایع و بیحال
رخسار من اکنون شده چون خربز? کال
آن عید سعیدی که رسد باز به هر حال
در آمدنت چون که نفرموده ای اهمال
از ماه شب چارده آن بدرک رمّال
هرچند شود این حرکت باعث اسهال
چون باز شکم در جلو واوست به دنبال
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |