تلخ است ، گاهی وقتها دلم میخواد بگم:من رفتم،قهرم،دیگه دوست ندارم….. وچقدر دلم میخواد بشنوم که:کجابچه لوس؟مگه دست خودته!!غلط میکنی که بری! مگه رفتن به این راحتی هاست!! اما نمی دانم چه حکمتی است که آدم این مواقع همیشه میشنود:به جهنم…! لیاقت می خواهد واژه ” ما ” شدن " خاکــــــم ” نکنید ایــنجـــــا من،... کــــــسی را مینویسم و گه گاه خودم را که همه او شد و ماند و خواهد بود من عشق را خواهم نوشت… میبندم چشمانم را تا شاهد خرد شدن احساسم نباشم شکستن قلب درد دارد درد... السلام علیک یا أباعبدالله الحسین عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است هر چه به من بگویند واقعه حسین (ع) تمام شده است باز هم میگویم : این الطالب بدم المقتول بکربلاء سلام روزگار...
دوســـتت دارم رو اصــلأ به زبــون نــمیــآرم
قربون صدقه رفتن که هیــچـی !
نگرانیامــم بـــروز نــمیـدم
وقتی حالش خوب نبود باهاش صحبت نمیکنم
و آرومش نمیکنم...
باهــاش زیاد بیرون نمیرم
تا اگه جدا شدیم خیابونای شهر عذابم ندن
به چشماش خیره نمیشم تا دلم گیر چشماش نشن
سعی میکنم وقتی داره خودشو برام لوس میکنه
بحثُ عوض کنم تا صداش که یادم اومد دیوونه نشم
وقتی خواست قسم بخوره که تنهام نمیذاره،
انگشتمو میذارم رو لبش و میگم لازم نیست قسم بخوری ،
حرمت خدارو نشکون
خلاصه اصن بهش گیر نمیدم و پاپیچه کاراش نمیشم
انگار نه انگار
من تجربه کردم...
تاوان اعتماد به بعضیا یه عمر پشیمونیه.....!
همه فکر کنند سرت شلوغ است ،
و تنها خودت بدانی چقدر..
تــنــهایــی ...!!!
لیاقت می خواهد ” شریک ” شدن
تو خوش باش به همین ” با هم ” بودن های امروزت
من خوشم به خلوت تنهایی ام
تو بخند به امروز…
من میخندم به فرداهایت
بی تفاوت از کنار هم بگذریم و . . .
در دل بگوییم : . . .
آن غریبه ! چقدر شبیه خاطراتم بود ! . . .
دوباره ”غسلــــم ” دهید
من دلم هنوز
“ خـــــــون ” است!!!
میگیرم گوش هایم را تا صدای شکستنش را نشنوم
اما افسوس صدایش تمام قلبم را به لرزه در آورده است
قلبم تکه تکه شده است....
چه میکنی با نامردی مردمان..
من هم ..
اگر بگذارند ...
دارم خرده های دلم را...
چسب میزنم...
راستی این دل ...
دل می شود ؟
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |