پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد! نشستم پاى مشروب گفتند بخور بگو به سلامتى اونی که دوستش داری, پیکو به لبم نزدیک کردم نخوردم,ولى گفتم به سلامتى اون که ازش جون میگیرم. گفتند نخوردى؟؟!!گفتم من سلامتى اونو تو پاکى میخوام,نه تو مستى!
فکر می کردم تو همدردی . . . اما نه ! تو هم دردی اگه یه روز حس کردی تو یه زمان عاشق دو نفری ؛ مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد ِ تو می اندازد طعنه های دیگران است ! شاید اگر این " دیگران" نبودند تو زودتر از اینها برای من مـُرده بودی
کاش دل آدمها، بعضی ها مثل قطار شهربازی می مونند از بودن با اونها لذت می بریم .ولی باهاشون به جایی نمی رسیم. به سلامتی اون با مرامی که گرمای دستتو با گرمای بخاریه ماشینه یکی دیگه عوض نمی کنه.. شب سردی ست و هوا منتظر باران است قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی: بمان... و آرام بگویى: هر طور راحتى. به سلامتی سرنوشت! که نمیشه اونو از "سر" نوشت. هیچ کس نمی تونه به دلش یاد بده که نشکنه؛ولی حداقل من میتونم بهش یاد بدم که وقتی
کسی که نگاهت را نمی فهمد،. روز اول خیلی اتفاقی دیدمت... شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود. دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد. این میخ ده سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!! چه اتفاقی افتاده؟ در یک قسمت تاریک بدون حرکت!!! مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده!!! چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است. متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد. در این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟ همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد!!! مرد شدیدا منقلب شد. ده سال مراقبت... چه عشقی! چه عشق قشنگی!!! اگر موجود به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق شویم آیا اکنون کسی قدر عشق را میداند..؟
==================================================
شکستن دل، به شکستن استخوان دنده میماند؛ به سلامتی اون با مرامی که گرمای دستتو با گرمای بخاریه ماشینه یکی دیگه عوض نمی کنه..
این چند روز که در پیش داریم دلم رو می لرزونه... روز عرفه... عید قربان... همه و همه دلم رو می لرزونه و منو می بره تا خانه پیامبر ص و مزارش... بقیع و عرفات... دلم تنگه برای سرزمین وحی... بار دیگر با کوله باری از شرم و گناه آمدم!دستان نیازم را به سمت تو گشوده ام و چشمان امیدم به توست. پروردگارا!هنگامیکه این سرزمین را آفریدی چه سری در آن قرار دادی که از آدم ع تا خاتم ص همه مست بوی خاک نم خورده آنند؟ می گویند پس از شب های قدر این روز روز بخشش رو رحمت است... حال آنکه باز لباسم را آلوده ساختم.... خدایا!اگر در این روز نیز از گناهان من نگذری به کدام مامن و مرجع پناه برم که از تو مهربان تر و بزرگتر باشد؟؟ پروردگارا!تو را به عظمت این روز قسم می دهم! به بزرگی خودت و به امامی که در این روز تو را نیایش کرد... به آبروی حسینت قسم می دهم تا مرا پاک و پاکیزه گردانی... مثل روز اول خلقتم... پروردگارا!به دستان خالی ام بنگر که چگونه به سمت تو دراز شده اند و تو را می طلبند... پروردگارا!مرا ناکام از درگاهت مران که غیر از تو کسی را ندارم!ای بخشنده ترین بخشندگان. ای مهربان ترین مهربانان!دستان نیازم به سوی تو بلند شده اند.... خودت آنگونه که سزاست مرا دریاب! این بنده کوچک و حقیر را که خود آفریدی ببخش چرا که باور نمی کنم مرا در اتش گناهانم بسوزانی در حالیکه برای تو گریه و فغان می کنم و از عظمت تو بر خود می لرزم. سرور من... مولای من... می توانم حرارت آتشت را تحمل کنم و حال آنکه دوری از تو سخت مرا می آزارد و توان تحمل آنرا هرگز نخواهم داشت... چگونه می توانم چشم امیدم را از لطف و کرم و بخششت بردارم که تو بخشنده و مهربانی! پروردگارا! مرا از محبان خودت و پیامبرت و خاندانش قرار ده که من فقط فقط به واسطه آبروی آنان است که می توانم با تو سخن گویم. مرا ببخش و به راه راست هدایت فرما. یا علی ابن موسی الرضا اکنون در جوار بارگاه ملوکوتی شما هستم خودت دستم را بگیر و کمک کن تا از بار گناهانم کم شود
التماس دعا از همگی اعمال روز عرفه: اعمال عصر روز عرفه: سلام به تمام بچه های پارسی بلاگ شرمنده از اینکه نمیتوانم آپ کنم آخه مشهدم زیادم دسترسی به اینترنت ندارم وقتی بر گشتم از مشهد جبران میکنم قربون همتون برم!!!!!!!! خیلی واسه همگی دعا کردم.
دومی رو انتخاب کن ،چون اگه واقعا عاشق اولی بودی ، به عشق دومی گرفتار نمیشدی
بدون تجربه ، می فهمید که دلبستن به کلاغی که دل دارد
بهتر از دل باختن به طاووسی است که فقط ظاهر خوشگل دارد...!!!!
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی من دلبر بارانی من
نه اینکه شانه بالا بیندازی ؛.
شکست ،با لبه های تیزش ،دست اونی که شکسته رو نبره
توضیح های طولانی ات را هم نخواهد فهمید...
روز دوم الکی الکی چشمهام به چشمت افتاد...
هفته بعد دزدکی بهت نگاه کردم...
ماه بعد شانسی به دلم نشستی
و
حالا سالهاست یواشکی دوست دارم
چند تا دوسم داری ؟ همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم...
ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : یکی !!! میدونی چرا ؟چون قوی ترین و
بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین
؟ ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ... مادر یکیه ... پدر یکیه ... تو هم یکی
هستی ... وسعت عشق من به تو هم یکیه ... پس اینو بدون از الان و تا همیشه یکی دوستت دارم.
از بیرون همهچیز روبه راه است،
اما هر نفس، درد است که میکشی . . .
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |