حالا که نيستي پيشه من ديگه به خوابه من نيا
ديگه نيا به ديدنم زجرم نده تورو خدا
ديگه به فکر من نباش يه جور با دردام را ميام
اين عکستو فقط نگير از تو همين مونده برام
حالا که ميري گله من برام تو دست تکون نده
رقيب من کنارته اونو بمن نشون نده
ميدونم بازيچه شدم برو نوازشم نکن
اشکي نمونده تو چشام اينقدر بي ارزشم نکن
نياز به بي محلي نيست ، من ميدونم بايد برم
هر آمدي رفتي داره ،منم يه روز بايد برم
تو که نيستي ببيني، چي به روز من مياد
واسه تو فرقي نداره ، کي سراغ من مياد
تو فقط مي خواي که من روي دلم پا بزارم
ميرم اما ميدونم قلبمو اينجا ميذارم
گله اي نيست توي دنيا هرکي تقديري داره
تو بدون يه جاي دنيا يه نفر دوست داره
خندهء ناز تورو با اشک چشمام ميخرم
اگه با رفتن من خنده به چشمات ميشينه!
گفتي که مرا دوست نداري گله اي نيست.... بين من وعشق تو ولي فاصله اي نيست رفتي تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مساله اي نيست!!!
تورو بخشيدم به دريا تورو بخشيدم به مهتاب
به سلامت نازنينم تورو مي سپارم به آفتاب
تورو بخشيدم به دريا
تورو بخشيدم...
خودتو از نو بنا کن به کس ديگه نگاه کن
ديگه فکر من نباش و تا سحر خدا خدا کن !
گاهي دلم تنگ مي شود. نه براي تو، براي آن همه عشق براي آن همه محبت و مهرباني که در درونم جاري بود. بخشيدمت آري تو را مي گويم بخشيدمت به بهاي عشقي که در آن دالان نمناک درونم نهان بود!