انگار پاي ثانيه ها لنگ ميشود،وقتي دلي براي دلي تنگ ميشود...
پيشم بيا،خوشحالم کن هم وبلاگي عزيز...
شادي را هديه کن حتي به کساني که آن را از تو گرفتند ، عشق بورز به آن ها که دلت را شکستند ، دعا کن براي آنان که نفرينت کردند ، درخت باش به رغم تبرها ، بهار شو و بخند که خدا هنوز آن بالا با ماست ...
سلام ...وبلاگ خوب و مفيدي دارين...بهترينها رو براتون آرزومندم
التماس دعا ..يا حق
سلام
آپم ومنتظرحضورگرمت فقط نظرفراموش نشه
باي
فکر ميکند از دماغِ فيل افتاده شعرِ عاشقانهاي که امشب نميآيد !
همانند پلي بودم براي عبورت ، به فکر تخريب من نباش رسيدي دست تکان بده ، من خود فرو ميريزم
هرکجا بروي ، مرا خواهي ديد يکشب ، تمامِ شهر را ديوانهوار با خيالَتْ قدم زدهاَم
دوستان واقعي مانند صبح مي مانند،
نميشود تمام روز آنها را داشت
اما مطمئني فردا هفته بعد سال بعد و تا ابد هستند...
مرسي که اومدي بازم سربزن